Web Analytics Made Easy - Statcounter

بررسی پشت پرده تحرکات اخیر حامد اسماعیلیون که این روزها نام وی به کرات شنیده می‌شود، زوایای پنهانی از ارتباطش با گروهک تروریستی منافقین و اشخاص و نهادهای ضد ایرانی را برملا می‌کند.

به گزارش مشرق، جنگ ترکیبی و هیبریدی که مستکبران به سرکردگی آمریکا و رژیم صهیونیستی و برخی کشورهای اروپایی علیه مردم ایران تریب داده‌اند، علاوه بر هسته‌های مرکزی که در سرویس‌های جاسوسی آنها مستقر است، دارای نمادهای ظاهری هم هست؛ از شبه‌رسانه‌ سعودی «اینترنشنال» تا بنگاه «بی‌بی‌سی» که با پول مالیات شهروندان انگلیسی فعالیت می‌کنند و عملاً به  ستاد مشترک عملیات روانی علیه مردم ایران تبدیل شده‌اند تا برخی عمله‌ها و شومن‌های مزدور که صدها هزار دلار برای پمپاژ دروغ و تهدید امنیت روانی مردم ایران در آنسوی مرزها دریافت کرده‌اند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

 

در این میان اخیرا یک نام به کرات مطرح شده و آن کسی نیست جز «حامد اسماعیلیون»؛ فردی که پدر و همسر دو تن از جانباختگان هواپیمای اوکراینی است؛ سانحه‌ای که در دی ماه ۹۸ رخ داد و جمهوری اسلامی ایران ضمن بررسی فنی سانحه و پیگیری ابعاد کیفری آن، به خانواده‌های جان‌باختگان غرامت پرداخت کرد. اما گویی «حامد اسماعیلیون» سودای دیگری دارد و قصد کرده از پدر قربانی یک سانحه هوایی، خود را به نماد و مظهر اپوزیسیون ضدایرانی تبدیل کند.

رفتارهای مخرب و ناهنجاری‌های اسماعیلیون در قامت پدر یکی از قربانیان سانحه هوایی مزبور به حدی بود که صدای اعتراض دیگر خانواده‌های قربانیان را نیز درآورد و آنها در مطلبی از رفتارهای حامد اسماعیلیون انتقاد کردند و او را «تمامیت‌خواه» نامیدند.

تندروی‌های اسماعیلیون در اقدامات ضد ایرانی به حدی است که حتی صدای عناصر تابلودار ضدانقلاب را هم درآورده است؛ تا جایی که آنها به این اعتقاد رسیده‌اند که اسماعیلیون همسر و دختر مرحومه خود را بهانه کرده‌ و در سودای مطامع سیاسی و کسب بودجه‌های هنگفت از دوّل و مراکز غربی است و با لشکر سایبری و ترول‌ها و ربات‌های مجازی، فرقه جدیدی را راه انداخته و سعی دارد با برند خود آن را معرفی کند. 

اندکی جستجو در فضای مجازی نشان می‌دهد حامد اسماعیلیون با گستره‌ای از فعالیت‌های ضد ایرانی نه از درخواست برای تحریم مردم ایران و نرساندن دارو به کودکان معصوم بیمار در ایران گذشته و نه در امضای طومار برای اخراج سفرای ایران و جلوگیری از حضور تیم ملی فوتبال کشورمان در جام جهانی قطر بی نقش و اثر بوده است؛ در همه تحرکات مذبوحانه ضدایرانی این روزها اگر تامل و تعمقی و اندکی جستجو صورت بپذیرد قطعا اثر حامد اسماعیلیون دیده خواهد شد.

نام «کودکان پروانه‌ای» به کرات در رسانه‌ها مطرح شده است؛ کودکانی که به سبب یک بیماری، پوست‌شان مانند بال‌های نازک پروانه به شدت شکننده است و با اندکی تماس دچار تاول‌های آبکی یا خونی شده و با پیشروی زخم، به تدریج بافت پوست‌شان از بین می‌رود؛ واردات پانسمان مخصوص این کودکان معصوم به دلیل تحریم دارویی رژیم آمریکا علیه مردم ایران ممنوع است؛ حامد اسماعیلیون یکی از طرفداران پروپاقرص این تحریم‌ها علیه مردم ایران است و از هر موضع‌گیری، سخنرانی، نامه، مکاتبه و طوماری برای تحریم مردم ایران حمایت می‌کند. 

در اردیبهشت ۹۹، اسماعیلیون کمپینی راه‌اندازی کرد و در آن از کشورهای خارجی خواست جلوی پروازها به ایران را بگیرند. برخی از ایرانیانی که در خارج از کشور زندگی می‌کنند یا برای تحصیل و اشتغال خارج از ایران هستند به این کمپین واکنش نشان دادند و به این نکته اشاره کردند که اگر آسمان ایران تحریم شود دیگر نمی‌توانند به ایران سفر کنند و خانواده‌های خود را ببینند. یکی از کاربران توئیتر با اشاره به همین مطلب نوشت: «بهتر است اسماعیلیون به جای مردم، از خودش مایه بگذارد.»

در همین رابطه نیز یک کاربر توئیتری دیگر نیز نوشته بود:«تحریم هوایی یک کشور فقط بحث مسافر نیست؛ از زنجیره تأمین دارو تا مواد اولیه صنعت به شدت متأثر می‌شه. بخش سلامت بیشترین آسیب رو می‌بینه و ماهیت تحریم هوایی با بمباران یکی است».

اما علاوه بر بیماران و ایرانیان مقیم خارج، طرفداران ورزش و بویژه ورزش محبوبی همچون فوتبال نیز از ولع تحریم‌طلبی‌های حامد اسماعیلیون بی‌نصیب نمانده‌اند؛ او حرص اعمال تحریم علیه ایران را در خردادماه سال جاری تا فدراسیون فوتبال کانادا هم برد و شرایط را برای سیاستمداران کانادایی به قدری سخت کرد که این کشور که خود دعوت کننده تیم ملی فوتبال کشورمان برای برگزاری یک دیدار تدارکاتی بود با تحرکات و تبلیغات سوء اسماعیلیون مجبور به لغو مسابقه شد.

اغتشاش رسانه‌ای و میدانی حامد اسماعیلیون برای بالا آوردن نام ایران در لیست تحریم‌های اخیراً شکل جدیدی به خود گرفته است. دندانپزشک ایرانی – کانادایی برای تعلیق فوری فدراسیون فوتبال ایران و محروم کردن تیم ملی ایران از بازی‌های جام جهانی ۲۰۲۲، یک تقاضای رسمی به فیفا ارائه کرده است.

دایره اقدامات ضدایرانی اسماعیلیون به موارد فوق‌الذکر منحصر نیست؛ او اخیراً با همراهی فردی به نام «کاوه شهروز» که خود را یک وکیل می‌نامد، کارزاری را برای اخراج سفرای ایران از نهادهای بین‌المللی و برخی کشورها به راه انداخته است؛ کارزاری که به گفته «جیسون برادسکی» مدیر سیاستگذاری سازمان جنگ‌طلب و ضدایرانی «اتحاد علیه ایران هسته‌ای» هدفش منزوی کردن ایران از نظر دیپلماتیک و فشار تحریمی بیشتر به مردم ایران است. اما بسیاری از ایرانیان خارج از کشور به این اقدام حامد اسماعیلیون و کاوه شهروز اعتراض کرده‌اند و اعلام داشته‌اند که این کار سبب اخلال در امور کنسولی آنها می‌شود و موجب می‌گردد در تمدید گذرنامه و اخذ شناسنامه دچار مشکل ‌شوند.

به طور کلی، حجم تحرکات و اقدامات ضدایرانی حامد اسماعیلیون به قدری گسترده شده که برخی کاربران شبکه‌های اجتماعی اعلام کرده‌اند به زودی باید منتظر درخواست وی برای حمله نظامی به مردم ایران شد. البته نگاهی به حامیان و نزدیکان اسماعیلیون این گزاره را تایید می‌کند؛ عباس میلانی مسئول بخش مطالعات ایران در دانشگاه استنفورد آمریکا از جمله حامیان و اصطلاحاً بادکنندگان اسماعیلیون است؛ میلانی با مؤسسه هوور نیز ارتباط تنگاتنگی دارد؛ هوور مؤسسه‌ای متشکل از ژنرال‌ها و دیپلمات‌های محافظه‌کار(نئوکان) و جمهوریخواه آمریکایی است که به شدت حامی ایده حمله نظامی به مردم ایران هستند. البته  تصمیم‌گیرندگان اصلی در رژیم آمریکا از اقتدار نظامی ایران آگاه هستند و می‌دانند که حمله نظامی به ایران یک حماقت بزرگ است که دودمان آمریکایی‌ها در منطقه غرب آسیا را به باد خواهد داد. 

اما همانطور که اشاره شد، حامد اسماعیلیون حامیان و هدایت‌کنندگانی دارد؛ این حامیان و هدایت‌کنندگان شامل گروهک‌ها و اشخاصی می‌شود که دستانشان تا مرفق به خون پاک مردم ایران آلوده است و سعی دارند اسماعیلیون را از قامت پدر یک قربانی سانحه هوایی به لیدری ضدایرانی تبدیل کنند و برای او فرقه‌سازی کنند.  

یکی از گردانندگان حامد اسماعیلیون که به او برای پیشبرد اقدامات ضدایرانی امر و نهی می‌کند، سیاستمداری کانادایی به نام «اروین کاتلر» است؛ کاتلر که وزیر سابق دادگستری کاناداست به عنوان شخص اول لابی اسرائیل در کانادا شناخته می‌شود؛ وی در کارنامه کاری خود فعالیت در کمپین «اتحاد علیه ایران هسته‌ای» به عنوان مشاور را نیز دارد؛ کمپین مزبور آشکارا حامی حمله به مردم ایران است؛ «شلدون ادلسون» میلیارد آمریکایی – صهیونیستی و ساپورتر این کمپین در سال ۱۳۹۲ در مصاحبه با یک رسانه صهیونیستی گفته بود باید داخل ایران بمب اتم انداخت! «توماس کاپلان» از دیگر حامیان مالی و گردانندگان کمپین «اتحاد علیه ایران هسته‌ای» نیز تمایلاتی مشابه ادلسون دارد.

اما کاتلر کانادایی که گرداننده رفتارها و اقدامات ضدایرانی اسماعیلیون است، علاوه بر لابی اسرائیل در کانادا و گروه جنگ‌طلب «اتحاد علیه ایران هسته‌ای» به گروهک تروریستی منافقین نیز مرتبط است؛ کاتلر زمانی وکیل این گروهک تروریستی بوده و گفته می‌شود مریم رجوی سرکرده این گروهک را به پارلمان کانادا برده است؛ کاتلر در کمپ تروریست‌های منافقین در آلبانی نیز حضور داشته است.

در ۱۳ جولای ۲۰۲۰ همایشی ضدایرانی در کانادا با محوریت اعمال تحریم‌های بیشتر علیه ایران برگزار گردید و در این نشست حامد اسماعیلیون و اروین کاتلر در کنار هم حضور داشتند.

کاتلر فقط یکی از حلقه‌های پیوند اسماعیلیون به گروهک تروریستی منافقین است؛ اسماعیلیون از طریق کاوه شهروز نیز به گروهک بدنام و تروریستی منافقین وصل می‌شود؛ شهروز همان به اصطلاح وکیلی است که طومار یا پتیشن اخراج سفرای ایران و منزوی کردن دیپلماتیک کشورمان با هدف افزایش فشار تحریمی علیه مردم ایران را از طرف اسماعیلیون تدوین و منتشر کرده است.

شهروز فردی است که پیوسته و مدام در سخنرانی‌ها و مقالات متعدد از اعمال تحریم‌های بیشتر علیه ایران حمایت می‌کند؛ او در سال ۲۰۱۹ طی مقاله‌ای در «نشنال پست کانادا» از ایده افزایش فشار تحریمی علیه مردم و شهروندان ایرانی حمایت کرد.

شهروز همچنین سال‌ها برای مؤسسه‌ای ضدایرانی در کانادا موسوم به MLI کار می‌کرد. وی در مهر ۹۸ از جمله دیدارکنندگان با «برایان هوک» بود؛ هوک که مسئولیت میز ایران در دولت ترامپ را برعهده داشت سیاست‌های خصمانه و تحریمی علیه مردم ایران را تحت عنوان «فشار حداکثری» به پیش می‌برد؛ سیاست‌هایی که هدف اصلی‌اش جلوگیری از رسیدن غذا و دارو به مردم ایران بود.

همچنین گفته می‌شود یکی از خویشاوندان نزدیک شهروز از جمله اعضای گروهک تروریستی منافقین در ایران بوده است که به سبب جنایاتی که در ابتدای انقلاب علیه مردم ایران انجام داده بود، محاکمه شد.

شهروز با «اروین کاتلر» و «تری گلاوین» عناصر اصلی لابی اسرائیل در کانادا نیز روابط تنگاتنگی دارد و این دو عنصر صهیونیست را «مربی» و «مرشد» خود می‌داند.

شهروز طی توئیتی در سال ۲۰۲۰ صریحاً به تمجید از اروین کاتلر عنصر صهیونیست و لابی‌من منافقین در کانادا پرداخت و به شاگردی او افتخار کرد.

«اروین کاتلر» و «تری گلاوین» در سال ۲۰۰۹ برای خارج کردن نام گروهک تروریستی منافقین از فهرست گروه‌های تروریستی مدنظر آمریکا – با همکاری افرادی نظیر «آلن درشویتز» از شخصیت‌های ضدایرانی آمریکایی و از کلای ترامپ-  تلاش وافری را به خرج دادند و این مهم در مقاله روزنامه صهیونیستی جروزالم‌ پست نیز مورد اشاره قرار گرفت.  به عبارت دیگر «کاتلر» و «گلاوین» که لابی‌من‌های اصلی رژیم اسرائیل در کانادا هستند، با حمایت‌های سیاسی و تبلیغاتی سردمداران رژیم صهیونیستی زمینه خروج نام منافقین از فهرست گروه‌های تروریستی مدنظر آمریکا را فراهم آوردند.

از دیگر موارد همکاری میان «کاتلر» و «کاوه شهروز» و سابقه شناختی آنها می‌توان به مقاله مشترکی اشاره کرد که آنها در سال ۲۰۱۳ در پایگاه «گلوب اند میل» با عنوان «۶ راهی که کانادا می‌تواند به ایران کمک کند» نوشته‌اند.

«تری گلاوین»، از دیگر افرادی که «کاوه شهروز» به آشنایی با او افتخار می‎کند نیز از دیگر حامیان گروهک تروریستی منافقین به شمار می‌رود؛ به عنوان مثال «گلاوین» در سال ۲۰۰۹ طی یادداشتی خواستار خارج شدن نام گروهک تروریستی منافقین از فهرست تروریسم مورد نظر آمریکا است.

حالا در پازل جدید تعریف شده قرار است اروین کاتلر و اعضای باند صهیونیستی‌اش در کانادا از جمله کاوه شهروز که ارتباطات تنگاتنگی با گروهک تروریستی منافقین نیز دارند، فردی همچون حامد اسماعیلیون را اصطلاحاً ترویج و پروموت کنند و او را به یک نماد برای اقدامات ضدایرانی‌شان تبدیل کنند؛ در این خیمه‌شب‌بازی مشترک میان صهیونیست‌ها یعنی بزرگترین ناقضان حقوق بشر و منافقین عناصر اجاره‌ای و اتوبوسی و ترول‌های مجازی نیز مشارکت دارند.

اینجاست که حامد اسماعیلیون از یک دندانپزشک ایرانی – کانادایی به یک لیدر نمادین و پوشالی عناصر ضدایرانی تبدیل می‌شود؛ کارویژه او مشخص است و از اتاق فکر مشترک صهیونیست‌ها و منافقین تجویز شده است ؛ این فرد باید همچون عروسکی کوکی هر آنچه در مخیله صهیونیست‌ها و منافقین است را بر زبان آورد؛ در این مرحله او موظف است با تحریک احساسات و عواطف مخاطبان که عمدتا ایرانیان خارج از کشور هستند، به تهییج آنان بپردازد و به تدریج این تهییج‌شدگی را به داخل ایران انتقال دهد؛ اسماعیلیون که نشان داده استعداد بالایی در بروز رفتارهایی مغایر با منافع ملی ایرانیان دارد، در مراحل بعدی پازل‌های دیگری از نقشه و توطئه مشترک منافقین و صهیونیست‌ها را پیاده خواهد کرد؛ او اگرچه هنوز دستور دریافت نکرده که مستقیماً علیه تمامیت ارضی و وحدت ملی ایرانیان سخن بگوید اما با توجه به اینکه صریحاً خواستار تحریم مردم ایران و انزوای دیپلماتیک کشور ما و جلوگیری از انجام پروازهای خارجی به ایران شده، این چراغ سبز را به گردانندگان و هدایت‌کنندگان خود نشان داده که برای طرح ادعاهای گزاف‌تر که در زمره رویاهای مشترک صهیونیست‌ها و منافقین است، از آمادگی کامل برخوردار است و می‌تواند پابه‌پای شبه رسانه‌ای نظیر سعودی‌اینترنشنال با بودجه‌های میلیون دلاری، اغراض باند تبهکاران ضدایرانی را به پیش ببرد و قند را در دل تروریست‌های آلبانی‌نشین و مرتجعین سعودی و سردمداران کودک‌کش رژیم صهیونسیتی آب کند.

منبع: میزان

منبع: مشرق

کلیدواژه: بازار خودرو تحولات اوکراین قیمت منافقین حامد اسماعیلیون اینترنشنال جام جهانی قطر رژیم صهیونیستی صهیونیست دولت ترامپ گروهک تروریستی منافقین عباس میلانی فشار حداکثری برایان هوک کودکان پروانه ای اسماعیلیون انقلاب آمریکا مریم رجوی ایران اغتشاشات اغتشاشات در ایران هواپیمای اوکراینی خودرو قیمت های روز در یک نگاه حوادث سلامت اتحاد علیه ایران هسته ای گروهک تروریستی منافقین اسرائیل در کانادا اقدامات ضدایرانی حامد اسماعیلیون علیه مردم ایران مردم ایران صهیونیست ها تحریم ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۲۵۱۸۵۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

افول تشکل‌های دانشجویی، بدنه اجرایی کشور را تضعیف می‌کند

به گزارش خبرنگار گروه استان‌های ایسکانیوز از اصفهان، افت محسوس پویایی تشکل‌های دانشجویی ظرف سال‌های اخیر، موضوعی است که بارها مورد اشاره تحلیل‌گران قرار گرفته و تلاش شده در این خصوص آسیب‌شناسی شود. فرید نادری دانشجوی دکتری مهندسی سازه در دانشگاه خواجه نصیر، از جمله فعالان باسابقه تشکل‌های دانشجویی است که هم در دانشگاه آزاد و هم دانشگاه‌های دولتی، سابقه تحصیل و کنش‌گری دانشجویی داشته و بینش خوبی راجع‌به فراز و فرود تشکل‌های دانشجویی و چالش‌های موجود در این حوزه دارد. وی انقطاع روند نسل‌سازی در تشکل‌ها را ناشی از سیاست‌های غلط مسئولان دانشگاهی و یک‌دست‌سازی تشکل‌ها دانسته و بر لزوم حفظ استقلال این نهادها و احیای اصالت آن‌ها تأکید دارد. این گفت‌وگوی تفصیلی را در ادامه می‌خوانید.

به عنوان سؤال نخست، چگونه وارد فضای کنش‌گری دانشجویی شدید و چه مسیری را پیمودید؟

زمانی که من در سال ۱۳۹۴ وارد دانشگاه آزاد اصفهان شدم، اغلب دانشجویان دغدغه‌های سیاسی داشتند. به‌خاطر همین، خود به خود من هم وارد این فضا شدم. البته، فعالیت‌های سابق سیاسی در خانواده‌ام هم در این موضوع بی‌تأثیر نبود.

پس از مدتی برای اجرای برنامه‌های مختلف، در کنار «بسیج دانشجویی» مستقیماً با معاونت فرهنگی دانشگاه وارد همکاری شدم. این فعالیت‌ها در نهایت زمینه‌ساز حضورم در «تشکل سیاسی امیرالمؤمنین (ع)» که یکی از قدیمی‌ترین تشکل‌های دانشگاه آزاد در کشور بود، شد. پس از دو سال فعالیت و پیمودن سلسله‌مراتب تشکیلاتی، دبیر این تشکل شدم و بعد از یک سال نیز در «شورای مرکزی اتحادیه تشکل‌های اسلامی-سیاسی دانشگاه آزاد اسلامی» مسئولیت پذیرفتم.

پس از ورود به تشکل‌های سیاسی دانشگاه، چه برنامه‌ای را دنبال کردید؟

پس از حضور در تشکل امیرالمؤمنین (ع) متأسفانه شاهد حواشی‌ای از جمله گرایش‌های جناحی این تشکل بودم. به همین دلیل پس از راه‌یابی به شورای مرکزی تشکل با رأی دانشجویان و انتخاب شدن به عنوان دبیر تشکل، اولین گام، حذف وابستگی‌ها بود.

این تشکل به‌طور عمده، هدف تبیین و بسترسازی فضای سالم سیاسی برای کنش‌گری دانشجویی را دنبال می‌کرد. به همین دلیل، معمولاً هنگامی که کانون‌ها و انجمن‌های علمی خواهان برگزاری برنامه‌هایی بودند که رویکرد فرهنگی-سیاسی و علمی-سیاسی داشت و آن‌ها به دلیل مقررات قادر به ورود به مباحث سیاسی نبودند، این نوع برنامه‌ها را به‌طور مشترک با همراهی تشکل امیرالمؤمنین (ع) برگزار می‌کردیم و بُعد سیاسی برنامه را ما برعهده می‌گرفتیم. این نوع جلسات، به ما امکان تبیین مسائل روز سیاسی را با مشارکت دانشجویان عضو کانون‌ها و انجمن‌های علمی می‌داد.

آغاز یک‌دست‌سازی آیا آرمان یا هدفی در طول فعالیت داشتی که تحقق آن به چالش برخورده باشد؟

به شخصه فرد آرمان‌گرایی نیستم که روند کاری‌ام را مبتنی بر عقاید آرمانی جلو ببرم. برعکس، خود را واقع‌گرا می‌دانم و سعی می‌کنم تحلیل‌های‌ام هم مبتنی بر عمل‌گرایی باشد به همین دلیل، تا آن‌جا که به عملکرد من بازمی‌گشت، تقریباً هیچ مشکلی نداشتیم و همه برنامه‌ها به‌خوبی اجرا می‌شد.

مشکلات از جایی شروع شد که پس از مدتی فعالیت، معاونت فرهنگی دانشگاه آزاد تصمیم گرفت که با ایده حذف تشکل‌های قدیمی و جایگزین کردن‌شان با تشکل‌های جدید موافقت کند! تشکل اسلامی-سیاسی امیرالمؤمنین (ع) جزوی از همین تشکل‌های قدیمی بود که با استراتژی جدید دانشگاه باید حذف می‌شد. اکثر تشکل‌های قدیمی بعد از این جریانات، یا تغییر هویت دادند و یا اساساً منحل شدند.

پایان شناسنامه‌دارها به‌نظر شما، هدف از سیاست جدید دانشگاه در قبال این تشکل‌ها چه بود؟

رویکرد دانشگاه برای پویایی فضای سیاسی دانشجویی، در ابتدا معطوف به احیای تشکل‌های قدیمی بود. اما به هر دلیلی، این رویکرد تغییر کرد و دانشگاه تصمیم گرفت که نهادهای سیاسی دانشجویی ذیل تشکل‌های تابلودار سامان‌دهی شوند [تشکل‌های تابلودار، تشکل‌هایی با عنوان واحد در سراسر کشور مثل «انجمن اسلامی» یا «جامعه اسلامی» هستند که با پسوند نامِ دانشگاه، از یک‌دیگر تفکیک می‌شوند]. با این روش، کنترل تشکل‌ها آسان‌تر است؛ زیرا همگی زیرمجموعه اتحادیه‌های مشخصی خواهند بود. در آن برهه، بسیاری از تشکل‌ها فعالیت غیروابسته و بدون رنگ و بوی جناحی داشتند و با تعریف شدن به‌عنوان زیرمجموعه یک تشکل با خط فکری ثابت مخالفت می‌کردند؛ اما در نهایت، این دانشگاه بود که توانست اراده خود را حاکم کند.

آسیب تشکل‌های جناحی آیا این فرآیند، در تضاد با دیدگاه رهبری در رابطه با «پرهیز از نگاه جناحی، سیاسی‌کاری و تبدیل دانشگاه به باشگاه احزاب» نبود؟

بله! به‌نظر می‌رسد با سخن مقام معظم رهبری مغایرت داشت. البته باید توجه داشت که تشکل‌های تابلودار، به‌صورت زبانی اعلام می‌کنند که گرایش جناحی ندارند. اما در عمل -برای مثال زمان انتخابات- دقیقاً از نامزدهای جناح مشخصی حمایت کرده و متصل به جناح‌ها می‌شوند.

در کشورهای توسعه‌یافته، احزاب با مانیفست و تشکیلات مشخصی فعالیت دارند که تعداد آن‌ها هم محدود است در برابر عملکردشان پاسخگو هستند. اما در شرایطی که در کشورها ما هرگاه چند نفر اراده کنند می‌توانند با فراهم کردن ساده‌ترین شرایط، حزبِ خود را تأسیس کنند، گرایش دانشگاه به این احزاب و جریان‌های غیرپاسخگو، هم دانشگاه و هم دانشجویان را دچار آسیب می‌کند. فضای دانشجویی، باید بدون وابستگی سیاسی باشد و دانشجو آزادانه بتواند فعالیت و کسب تجربه کند.

چه شرایطی باید فراهم می‌شد تا استراتژی دانشگاه در یک‌دست‌سازی تشکل‌ها ذیل چند تابلوی مشخص، بتواند به موفقیت برسد؟

این رویکرد زمانی خوب بود که دانشگاه می‌توانست تمامی گرایش‌ها و سلایق را پوشش دهد. هدف اصلی این سیاست‌ها، گذر دادنِ نسلی تشکل‌ها با فشار دانشگاه بود. درحالی که گذر نسلی باید در خود تشکل انجام شود. چه‌طور می‌شود به اجبار، گذر نسلی را محقق کرد؟! اصرار دانشگاه بر این موضوع و بی‌توجهی به لزوم پرورش نسل در بطن خود تشکل‌ها، باعث شد این نهادها هم‌اکنون در «کما» باشند و پس از گذر چندین سال هنوز دانشگاه نمی‌تواند آن‌ها را احیا کند.

تشدید انقطاع نسلی سهم پاندمی کرونا را در این تحولات چه‌قدر برجسته می‌دانید؟

اتفاقاً دلیل کاهش کیفیت رویدادهای دانشگاهی پس از پایان پاندمی کرونا، هم به زعم من بی‌توجهی به نسل‌سازی اصولی در بطن تشکل‌ها بود. معدود نهادهای دانشجویی که توانستند علی‌رغم این چالش‌ها، بعد از کرونا هم زنده بمانند، دقیقاً همان نهادهایی بودند که پرورش نسل را به هر ترتیبی دنبال کردند. ولی آن دسته از تشکل‌ها که درگیر تغییر سیاست‌های فرهنگی دانشگاه شدند و از این مقوله غافل ماندند، بعدها سطح فعالیت‌های سیاسی و فرهنگی در دانشگاه را نیز همراه با افت خود، پایین کشیدند. مثل مشارکت در انتخابات همین امسال که تا لحظه آخر، هیچ تشکلی وارد میدان نشده بود!

با حذف تشکل‌های قدیمی، تمامی تجهیزات و امکاناتی که طی سال‌ها تلاش ادوار مختلف جمع‌آوری شده بود، متأسفانه و ناباورانه در بدنه اداری دانشگاه تقسیم شد و حتی دیگر راه احیای آن‌ها نیز وجود نداشت. تشکل‌های جدید هم با فقدان پشتوانه انسانی، تشکیلاتی و سخت‌افزاری، قدرت کار کردن نداشتند. معتقدم اگر دانشگاه به جای رویکرد حذفی، فرصت می‌داد تا نسل جدید آهسته-آهسته وارد تشکل‌های قدیمی شود، عمر این تشکل‌ها اقلاً حداقل ۴ یا ۵ دوره تدوام پیدا می‌کرد و فضای سیاسی در دانشگاه پویا می‌ماند.

این مشکلات، تا چه اندازه در دانشگاه‌های دولتی هم نمود دارد؟

فضای تشکل‌ها در دانشگاه‌های دولتی هم چالش‌های خص خود را دارد. اما افت تشکل‌ها در سطح دانشگاه آزاد بسیار جدی‌تر بوده است؛ زیرا دانشگاه‌های دولتی، قواعد و تشکیلات مشخصی را از دهه‌ها قبل پدید آورده بودند. دانشگاه آزاد سعی کرد از رویکرد دانشگاه‌های دولتی تقلید کند، اما در نهایت، تمامی اتحادیه‌های دانشجویی خود را هم از دست داد! بنابراین، هرچند تشکل‌ها در دانشگاه‌های دولتی نسبت به دهه گذشته ضعیف‌تر شده‌اند، اما فعالیت تشکل‌های دانشگاه آزاد تقریباً متوقف شده است.

بازگشت تشکل‌ها به دانشجویان آیا هنوز راهی برای احیای تشکل‌ها وجود دارد؟

به‌نظر من، تشکل باید بیش‌تر سمت دانشجو باشد تا مسئولان! آسیب اصلی که در بسیاری از تشکل‌های جدیدالتأسیس می‌بینیم، پشتیبانی از مسئولان شهر و دانشگاه به‌جای پشتیبانی از دانشجویان است. متأسفانه ساختار طوری برنامه‌ریزی شده که تشکل‌ها و اتحادیه‌ها برای تضمین دریافت بودجه و امتیازات، مجبور به جهت‌گیری به‌سمت مسئولان دانشگاه هستند. باید این ساختار اصلاح شود، تا تشکل‌ها اصالت خود را بازیابی کنند. باید تشکل‌های دانشجویی به‌سمت دانشجویان برگردند و البته مسئولان هم اگر قصد بازگشت پویایی سیاسی به دانشگاه را دارند، باید دست این تشکل‌ها برای اجرای برنامه‌های‌شان بازتر بگذارند.

به‌عنوان پرسش آخر، در صورت تداوم سیاست‌های فعلی، چه دورنمایی برای فضای کنش‌گری دانشجویی می‌بینید؟ دولت و مسئولان کشوری، چه کاری می‌توانند برای این تشکل‌ها انجام دهند؟

دولت اصلاً نیازی به ورود در تشکل‌های دانشجویی ندارد. دولت اگر ظرفیتی دارد، باید آن را در جهت انجام وظایف ذاتی‌اش و تحقق وعده‌هایی که به مردم داده به‌کار بگیرد! باید استقلال دانشگاه حفظ شود و تشکل‌ها، در فضایی کاملاً دانشجویی احیا شوند. با حفظ روند موجود، مطمئن باشید دیگر جوان توانمند سیاسی در دانشگاه تربیت نخواهد شد و بعداً اگر یکی از آن‌ها بخواهد مسئولیتی بگیرد، به‌دلیل فقدان تجربه کافی و پختگی سیاسی، نمی‌تواند مسئولیت خود را به درستی انجام دهد. با فقدان تجربه‌اندوزی و شبکه‌سازی دانشجویی، مدیران میانی کشور در آینده، چهره‌های ضعیفی خواهند بود که به اجبار انتخاب خواهند شد.

خبرنگار: علی سمیرمی

انتهای خبر/

کد خبر: 1227677 برچسب‌ها تشکل‌های دانشجویی بسیج دانشجویی اصفهان

دیگر خبرها

  • افشاگری‌های عضو جدا شده از منافقین در دادگاه درباره همکاری های نظامی این گروهک با ارتش صدام
  • اجرای طرح سرشاخه کاری درختان گردو در زارچ
  • مروری بر جنایات گروهک منافقین؛ترور یک نوجوان پیش چشمان مادر
  • تظاهرات هزاران شهرک‌نشین علیه نتانیاهو در تل‌آویو
  • ببینید | بانیان فرقه بهائیت آغازگر کشف حجاب در ایران
  • واگذاری زمین نباید به برخی خوش‌نشین‌ها انجام شود
  • افول تشکل‌های دانشجویی، بدنه اجرایی کشور را تضعیف می‌کند
  • واکنش سخنگوی وزارت خارجه به تحریم های سه کشور علیه ایران: دولت و مردم ایران از آمریکا و اروپا طلبکار هستند
  • آمریکا گروهک‌های تکفیری منطقه را احیا می‌کند
  • ظهور یک قدرت اقتصادی جدید؛ اقتصاد هند چقدر قوی است؟